از بابا به پسر
سلام پدری امشب رفته عرفات .... هر دری که به تخته ای می خورد صدرالدین بعدش یک بابا هم می گوید ... هنوز بیست روز مانده تا بابا بیاید ... اخرین پرواز است .... منهای جیغ های بنفش این روزها برای هر چیز خوب هستم ... فعلا که زور رها دختر همسایه بر من می چربد ... کم کم کلمات شکل می گیرند ... خاله هانی به مقام ها ارتقائ درجه یافت ... بابا م / بابا علی و بابا جون هر سه بابا ها با لحن های خودشان هستند .... صدای حیوانات دارد کامل تر می شود .... هوا هم که حسابی سرد است
نویسنده :
مامانی
22:54